خواندن ندارد

متن مرتبط با «2 days» در سایت خواندن ندارد نوشته شده است

562

  • از سفری که رویایم بود بروم و اگر می‌رفتم، لابد حالم بهتر می‌شد جا ماندم؛ چون پولش را نداشتم. بعد برای انتقام، از صفحهٔ تک‌تک تورهایی که عضوشان بودم بیرون آمدم و خبرنامه‌هایشان را بستم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • 552

  • توی سیاه‌چالی افتاده‌ام که به نظرم می‌آید تمام گودال‌های قبل قسمت‌هایی از بهشت بودند و قدرشان را نمی‌دانستم., ...ادامه مطلب

  • 542

  • به باریکهٔ نوری چنگ انداختم که یک روز توی قلبم بود. برای آدم‌ها امید خواستم و رویاهای بزرگ. همان چیزهایی که ندارمشان. دیگر ندارمشان., ...ادامه مطلب

  • 532

  • تجارت زیرزمینی «سوراخ موش»., ...ادامه مطلب

  • 525

  • استخوان دیگری لای استخوان توی گلویم گیر کرده است., ...ادامه مطلب

  • 526

  • انگار کسی شیشهٔ عطرت را خالی کرده باشد روی فرش‌ها و پرده‌ها و سرامیک‌ها., ...ادامه مطلب

  • 527

  • گفتم: «شاید یک زن تیر آخر را به طرفش شلیک کند». گفت: «باید یک زن شلیک کند»., ...ادامه مطلب

  • 521

  • نکند آن‌قدرها که توی کتابت گفته‌ای، قوی نباشی. نکند تو را هم به زنجیر کشیده باشند. نکند، نکند مرده باشی., ...ادامه مطلب

  • 522

  • زنی لابه‌لای تاروپود روسری‌ام ضجه می‌زند که من نیستم., ...ادامه مطلب

  • 520

  • با پایی که از زانو قطع شده است، به طرفت می‌دوم. با دستی که آرنج و بازو ندارد، بغلم کن., ...ادامه مطلب

  • 472

  • هنوز اسمت با یک نقطه قبلش، اولین شماره‌ی توی گوشی‌ام است., ...ادامه مطلب

  • 462

  • کاش موهایم آن‌قدر فرفری و محکم بود که پرنده‌ای تصمیم می‌گرفت بالای سرم زندگی کند., ...ادامه مطلب

  • 442

  • سوپ انگشت اشاره، پیشکش برای پادشاه. * رفیقم آن روز گفته بود «اگه افتادی مردی و بلاگفا مثل چند سال پیش ترکید، کجا دنبال آرشیو لعنتیت بگردم؟» و همان روز شروع کردم به بردن چیزهایی که توی بلاگ نوشته بودم , ...ادامه مطلب

  • 432

  • از بند اول انگشت اشاره‌ام خجالت می‌کشم. , ...ادامه مطلب

  • 421

  • تکه‌ای از بهشت را توی آن پیکان سفید پیدا کردم که رد رنگین‌کمان را گرفته بود و آرام‌آرام به سمت دشت می‌رفت., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها